4- کوشش متقابل همسران در حفظ عفّت همدیگر
یکی از وظایف متقابل زن و شوهر که در جای خود بسیار عمیق و مهم است، کوشش آنها در حفظ عفّت و پاکدامنی یکدیگر است.
وجود غریزه جنسی - که نیرومندترین غریزه در وجود انسان است - ایجاب میکند که پسر و دختر با ازدواج خود به این غریزه، جواب مثبت طبیعی و مشروع بدهند؛ ولی تنها ازدواج، بدون آداب آن کافی نیست، باید همسران در پرتو ازدواج با رعایت آداب آن، در حفظ عفّت همدیگر بکوشند وگرنه اگر همسران نسبت به همدیگر بیاعتنا باشند و صمیمیت و رفاقت ازدواج، در میانشان نباشد، هرگز ازدواج راهحل قاطع برای ارضای غریزه جنسی نخواهد بود.
همسران برای حفظ عفّت همدیگر، باید به اموری مانند نظافت، پاکیزگی، زینت، خوشبویی، نگاه مهرانگیز به همدیگر و دوری از هرگونه عوامل رنجآور توجّه کنند.
آیین مقدّس اسلام، در این زمینه دستورات دقیقی دارد.
اسلام میگوید اگر مردی بیش از یک همسر دارد، باید در هر چهار شب، یک شب در نزد همسر دائمی خود باشد و اگر یک زن داشته باشد، حق ندارد او را طوری ترک کند که نه مانند زن شوهردار باشد، نه بیشوهر.
اسلام میگوید ترک همبستری با زن، بیش از چهار ماه جایز نیست و اگر در کمتر از چهار ماه، همسرش در خطر گناه بیفتد، بر شوهر، لازم است، رفع خطر کند.
اسلام میگوید بر زن لازم است برای هر لذّتی که شوهرش از او میخواهد، ممانعت نکند و اگر بدون عذر شرعی ممانعت کند، حق غذا و لباس و مسکن از شوهر ندارد.
اسلام میگوید کامجویی زن و شوهر از همدیگر، عبادتی مقدّس و دارای پاداشهای معنوی است.
اسلام میگوید بدون جهت شرعی، بیاعتنایی زن و شوهر به همدیگر، حتی نگاه خشمآلود به همدیگر، گناه است.
امام صادق(ع) فرمود:
«وَ لَقَد خَرَجْنَ نِساءٌ مِنَ الْعِفافِ إِلَى الْفُجُورِ ما أَخْرَجَهُنَّ إِلَّا قِلَّةُ تَهْيِئَةِ أَزْواجِهِنَّ؛
همانا زنانی که از جاده عفّت خارج شدند، (خروجشان) علّتی جز این نداشت که مردان آنها (از نظر زینت و نظافت) به خودشان نمیرسیدند».[1]
امام باقر(ع) فرمود: سزاوار نیست که زن، بدون زینت و آرایش برای شوهرش بماند، گرچه گلوبندی بر گردن خود آویزان کند. همچنین سزاوار نیست که دستهایش، بیرنگ باشد، هرچند مقدار اندکی از رنگ حنا باشد، گرچه سالخورده باشد.[2]
تا آنجا که شخصی از رسول خدا(ص) پرسید: اگر زنی همسرش نابینا باشد، زینت آن زن چیست؟
رسول خدا(ص) در پاسخ فرمود: خود را خوشبو کند و از حنا استفاده کند که آن هم بوی خوش است.[3]
امیرمؤمنان علی(ع) به پسرش، محمّد حنفیه، در مورد همسر او فرمود: در هر حال، با او مدارا و رفاقت کن و همنشین شایستهای برای او باش تا زندگیات باصفا گردد.[4]
رسول خدا(ص) فرمود: هرگاه نگاه چشم شما به زن زیبایی افتاد، نزد همسر خود بیاید (و رفع هوسهای نفسانی کنید)؛ زیرا همسر شما نیز همانند اوست.[5]
نیز نقل شده که روزی امیرمؤمنان علی(ع) در میان اصحاب نشسته بود که زن زیبایی از آنجا عبور کرد. چشم حاضران به آن زن افتاد. امام(ع) فرمود:
چشمان این مردان، سخت در طلب است و همین باعث تهييج هوس خواهد گردید.
«فاذا نَظَرَ أحَدُكُم إلَى امرَأَةٍ تُعجِبُهُ فَليُلامِس أهلَهُ، فَإِنَّما هِيَ امرَأَةٌ كَامرَأَتِهِ ؛
هرگاه نگاه یکی از شما به چهره زن زیبایی افتاد، با همسر خود آمیزش کند؛ چراکه این زنی است، همانند آن».[6]
تعبير لطیف قرآن
قرآن مجید در یک عبارت کوتاه ولی بسیار عمیق و لطیف، در مورد حفاظت همسران نسبت به همدیگر میفرماید:
«أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَی نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ ؛
آمیزش جنسی باهمسرانتان در شب روزهداری، حلال است. آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها».[7]
تعبیر به «لباس» در مورد زن و شوهر، بیانگر آن است که همانگونه که لباس، موجب پوشش عیوب و حفظ از سرما و گرما است، همسران نیز باید حافظ عفّت همدیگر باشند و همدیگر را از انحراف جنسی نگهداری کنند.
اکنون در اینجا برای روشن شدن بیشتر موضوع و اهمیّت آن به چند حکایت اسلامی زیر توجّه کنید:
1-پاداش مهر و توجّه همسران به یکدیگر
روزی رسول خدا(ص) به خانه خود آمد. همسرش، ام سلمه، در خانه بود. رسول خدا(ص) بوی خوشی استشمام کرد. فرمود: گویا حَوْلاء (سازنده و فروشنده عطر) در اینجا است.
امّ سلمه گفت: آری «حولاء» همین جاست. آمده از شوهر خود شکایت کند. هماندم حولاء به پیش آمد و به پیامبر عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت! شوهرم از من قهر کرده است.
پیامبر(ص) به حولاء فرمود: با عطریاتی که داری، خود را برای شوهرت بیشتر خوشبو کن.
حولاء گفت: من خود را با آنچه از عطریات بود، برای شوهرم خوشبو نمودم، در عین حال، او به من بیاعتنا است.
پیامبر(ص) فرمود: اگر او میدانست هنگامی که به تو توجّه میکند، چه بسیار پاداش دارد، بیاعتنایی نمیکرد.
حولاء گفت: چه اندازه پاداش دارد؟
پیامبر(ص) فرمود: او هنگامی که به تو توجّه میکند (تا با تو همبستر شود)، دو فرشته به حمایت او میآیند. پاداش او مانند پاداش رزمندهای است که شمشیر کشیده، برای خدا در میدان جنگ با دشمن میجنگد. در این هنگام، گناهانش مانند ریختن برگهای درخت در فصل خزان میریزد و وقتی که غسل میکند، از گناهان بیرون میآید.[8]
2- تزیین برای همسران
حسن بن جهم میگوید: امام کاظم(ع) را دیدم محاسن خود را رنگ کرده بود. عرض کردم: فدایت شوم! رنگ کردهای؟
فرمود: آری نظافت و آمادگی، موجب حفظ عفّت زنان میشود. گاهی زنان به خاطر نامنظمی شوهرانشان، بیعفّت شدهاند. سپس فرمود: آیا دوست داری که همسرت را به همانگونه بنگری که او تو را همانگونه (نامنظم و کثیف) مینگرد.
گفتم: نه.
فرمود: زن نیز، نمیخواهد شوهرش را نامرتب و ناموزون بنگرد.[9]
امام صادق(ع) از پدران خود نقل کرد که رسول خدا(ص) به زنان شوهردار و بیشوهر، دستور داد تا خود را خضاب کنند (موی خود و دستهایشان را رنگ کنند). زنان شوهردار به خاطر تزئین و آراستن برای شوهرشان و زنان بیشوهر، برای اینکه دستشان مانند دست مردان نباشد.[10]
حضرت رضا(ع) از پدران خود نقل کرد که فرمودند: زنان بنیاسرائیل از مرز عفّت به سوی انحراف و آلودگی، خارج شدند. علّتش این بود که شوهرانشان خود را برای آنان، آراسته نمیکردند. همانا زن، همان را از تو میخواهد که تو از زن میخواهی.[11]
٣- تزیین امام باقر(ع) برای همسر خود
حسن زیّات که از ارادتمندان خاندان رسالت بود، میگوید: در بصره بودم. مردی از اهل بصره همواره نزد من میآمد و باهم صحبت میکردیم و من از وصف امام باقر(ع) برای او میگفتم تا اینکه او به آیین تشیع گروید و با هم برای انجام مراسم حج به مکّه رفتیم و سپس به مدینه رفته، به حضور امام باقر(ع) رسیدیم. دیدیم آن حضرت در یک خانه تزیین شده است و روپوش لطیفی به رنگ گل پوشیده، محاسن خود را رنگ کرده، سرمه بر چشم خود کشیده و ریش خود را اصلاح و سبک کرده است. دوستم چهره امام را میدید و منظره خانه تزیین شده را مینگریست و قلبش مغشوش میشد (که مثلاً این خانه و این زینت و... تناسب با زندگی امام ندارد).
موقع خداحافظی، امام باقر(ع) به من فرمود: ای حسن (زیّات)! فردا - به خواست خدا - به همراه دوستت نزد من بازگرد.
فردای آن روز به دوستم گفتم: برویم به حضور امام باقر(ع) دوستم گفت: تو برو من نمیآیم. اصرار کردم، سرانجام او را نیز با خود بردم. وقتی که به خانه امام باقر(ع) رسیدیم؛ دیدیم خانه سادهای است و فرش آن ریگ است. امام باقر(ع) نزد ما آمد؛ دیدیم لباس زبر و خشن پوشیده و غبارآلود به نظر میرسید. متوجّه ما شد و فرمود: دیروز نزد من در خانهای که مال همسرم بود، آمدید. آن خانه، مال من نبود. دیروز نوبت آن همسرم بود، خود را برای او اصلاح و زینت کرده بودم، بر من است که برای او (همسرم) خود را نظیف کنم، چنان که او خود را برای من نظیف میکند. اکنون که به این خانه آمدهاید، این خانه من است. ای برادر بصری! قلبت نسبت به من مغشوش نشود.
دوست بصری در پاسخ گفت: فدایت گردم! دیروز قلبم مغشوش شد؛ ولی خداوند، امروز قلبم را نسبت به شما صاف نمود.[12]
۴- تقدّم حق زن، از عبادتهای شبانهروز
در عصر خلافت عمر بن خطّاب، زنی که از شوهرش شکایت داشت، نزد عمر آمد و گفت: شوهرم شبها عبادت میکند و روزها روزه میگیرد:
«اِنَّ زَوجِي صَوَّامٌ قَوَّامٌ؛
عمر گفت: این مرد خوبی است. کاش من هم مثل او بودم!
زن رفت و بار دیگر نزد عمر آمد و گفت: شوهرم شبها را به عبادت میگذراند و روزها روزه میگیرد.
عمر گفت: آیا میخواهی شوهرت را از عبادت خدا بازداری؟
زن به خانه بازگشت و برای بار سوم نزد عمر آمد و باز همان گفتار خود را تکرار کرد. در این هنگام، یکی از مسلمانان تیزهوش به نام «کعب بن سور» نزد عمر بود و به عمر گفت: چرا به شکایت این زن رسیدگی نمیکنی؟
عمر گفت: او از شوهر خود، تعریف میکند.
کعب گفت: منظور آن زن این است که تمام وقت شوهرم از عبادت، پر است و حق مرا ادا نمیکند.
عمر به راز مطلب آگاه شد و به کعب وکالت داد تا به شکایت آن زن رسیدگی نماید.
کعب، آن زن و سپس شوهرش را طلبید. زن گفت: شوهرم شب و روز (تماموقت) مشغول عبادت است و عبادت، او را از من جدا کرده و از بسترم رمانده است.
شوهر گفت: آیات قرآنی مرا شفا داده است (و از هوسها بازداشته و به معنویات متوجّه ساخته است.) از شما تقاضا دارم که جدال و ستیز این زن را از سر من بازداری. (آخر این زن از جان من چه میخواهد؟)
کعب بن سور، به شوهر گفت: خداوند حقی را از زن بر دوش شوهر قرار داده و تو باید آن حق را ادا کنی. هر چهار شب، یک شب کنار او باشی. تو که همیشه به عبادت اشتغال داری، حق او را ضایع میکنی. این بهانهها را کنار بگذار و حق او را بده.
عمر، دلیل این قضاوت را از کعب خواست. کعب گفت: از نظر اسلام، زن در هر چهار شب، حق دارد که شوهرش یک شب نزد او باشد. او که همه وقتش را عبادت میکند، طبعاً حق همسرش را پامال مینماید.
آنگاه کعب، شوهر را الزام کرد تا حق همسرش را ادا کند.[13]
به این ترتیب، روشن شد که هیچ چیزی حتی عبادت، نباید مانع ادای حقوق گردد و مقرر شد آن زن و شوهر، حقوق همدیگر را رعایت کنند.
خودآزمایی
1- تعبیر به «لباس» در مورد زن و شوهر، بیانگر چیست؟
2- چرا زنان بنیاسرائیل از مرز عفّت به سوی انحراف و آلودگی، خارج شدند؟
3- همسران برای حفظ عفّت همدیگر، باید به چه اموری توجّه کنند؟
پینوشتها [1] مکارم الاخلاق، ص ۹۱.
[2] وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۱۸.
[3] همان، ص ۱۱۹.
[4] همان، ص ۱۲۰.
[5] فروع کافی، ج ۵، ص ۴۹۴.
[6] نهج البلاغه، حکمت ۴۲۰.
[7] بقره ، ۱۸۷.
[8] فروع کافی، ج ۵، ص ۴۹۶.
[9] فروع کافی، ج ۵، ص ۵۶۷ ؛ تحف العقول، ص 238.
[10] بحار، ج ۷۶، ص ۱۰۲.
[11] همان.
[12] بحار، ج ۷۶، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.
[13] اقتباس با تلخیص از بحار، ج ۳۲، ص ۲۰۳؛ امالی شیخ مفید، ج ۵. همین هوشمندی کعب بن سور، باعث شد که عمر او را قاضی بصره کرد؛ ولی دنیا کعب را فریب داد و در جریان جنگ جمل، بر ضد علی(ع) فتوا داد و در حالی که قرآن به گردنش آویخته بود، مردم را بر ضد علی(ع) شورانید. سرانجام او و سه یا چهار برادرش در جنگ جمل کشته شدند و به مکافات عملش رسید. (سفينة البحار، ج ۲، ص ۴۸۳)
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی